جدول جو
جدول جو

معنی وفا داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

وفا داشتن
(فُ دَ دَ)
حفظ وفاکردن. صادق و صمیم بودن در دوستی یا زناشوئی یا خدمت به مردم. صاحب وفا بودن. وفادار بودن:
بدارم وفای تو تا زنده ام
روان را به مهر تو آگنده ام.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرا داشتن
تصویر فرا داشتن
بلند کردن و بر سر دست گرفتن، نگه داشتن، منصوب کردن، گماشتن
گوش فراداشتن: گوش دادن، شنیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صفا داشتن
تصویر صفا داشتن
باصفا بودن، دارای لطف و طراوت بودن، ضمیر پاک داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روا داشتن
تصویر روا داشتن
جایز دانستن، حلال داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرا داشتن
تصویر چرا داشتن
علف خوردن حیوانات علف خوار در چراگاه، چرا کردن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ خَگَ تَ)
مهربانی داشتن. اخلاص داشتن. صمیمی بودن:
چرا با دل من صفایی ندارد
اگر درد امشب بلایی ندارد.
صائب (از آنندراج).
، جلا داشتن. شفاف بودن. روشنی داشتن:
شوم گر خاک ره درگرد من رو می توان دیدن
ز بس آب و گلم بر یاد رخساری صفا دارد.
ملاقاسم معتمدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هبا داشتن
تصویر هبا داشتن
تباه کردن نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
داشتن کسی که پول عیش و عشرت رفق را بپردازد. توضیح وقتی که یک ازلاتها چنین کسی را پیدا کند هنگام دعوت کردن و (بفرما زدن) برفقایش می گوید: بیایید برویم امشب ولی داریم خ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویر داشتن
تصویر ویر داشتن
هوس داشتن میل مفرط داشتن اشتیاق داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
زمینه داشتن پروهان داشتن محمل داشتن دلیل داشتن (غالبا بایای نکره ظید) : (پس هر نوع را که از جنس منبعث و بر آن متفرع باشد اسم جنس نهادن و در دایره علی حده آوردن وجهی ندارد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفا داشتن
تصویر صفا داشتن
مهربانی داشتن، صمیمی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فدا داشتن
تصویر فدا داشتن
فدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بلند کردن، به سویی متوجه کردن، نگهداشتن: من آن شب درآن موضع حاضر بودم و شما را چراغ فرا می داشتم، نصب کردن گماشتن 0 یا گوش فرا داشتن 0 استماع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفع داشتن
تصویر نفع داشتن
سود داشتن سود داشتن بهره داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزا داشتن
تصویر عزا داشتن
ماتم داشتن پس از مرگ کسی
فرهنگ لغت هوشیار
جایز دانستن اجازه دادن، حلال کردن مباح کردن، لایق شمردن سزاوار دانستن، جاری کردن روان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابا داشتن
تصویر ابا داشتن
سر پیچی کردن روی تافتن تن ابا کردن امتناع ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدا داشتن
تصویر جدا داشتن
منفرد ساختن، دور داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفاداشتن
تصویر وفاداشتن
حفظ کردن وفا صادق وصمیم بودن در دوستی زناشویی یا خدمت بمردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا داشتن
تصویر وا داشتن
وادار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا داشتن
تصویر فرا داشتن
((~. تَ))
بر سر دست گرفتن، بلند کردن، به سویی متوجه کردن، نگه داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
((~. تَ))
اعتبار و عزت داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابا داشتن
تصویر ابا داشتن
((اِ. تَ))
امتناع ورزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صفا داشتن
تصویر صفا داشتن
((~. تَ))
پاک و بی غش بودن، زنده دل بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روا داشتن
تصویر روا داشتن
مجاز شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
Weightiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
pesanteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
peso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
pesadez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
ciężkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
тяжесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
вагомість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
zwaarte
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
Gewicht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
pesantezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی